بعد
از دهه ها حومهنشینی و پراکنده رویی افسار گسیخته، بیشتر مردم بیش از هر
زمان دیگـری در حال بازگشت از حومه ها به شهرها هستند. زندگی شهری متراکم و
فشرده به عنـوان نوشـدارویی بـرای بحرانهای زیست محیطی و کمبود منابع در
زمان ما تجویز شده است. اما آیا این برای شادی ما بهتر یا بدتر است؟ آیا
بزرگراهها، پیادهراهها و برجهای مسکونی شکل بهبود یافتـه ای از زنـدگی در
حومـه هـای وابسته به اتومبیل است؟ روزنامه نگار برنده جایزه و نظریه پرداز
مسائل شهری چارلز مونتگمری پاسـخ چنـین سـؤالاتی را در همپوشانی طراحی
شهری و علم شادی در سفر هیجان انگیزش به برخـی از پویـاترین شـهرهای جهـان
یافت. او شهردار رویایی (انریکه پنالوسا) که اتوبوس قرمز رنگ ماتیکی را
برای سـبک کـردن وضـعیت اضطراب انگیر بوگوتا معرفی کرده بود را ملاقات کرد؛
او معمار برجسته ای (یان گل) را ملاقات کرد؛ کسی که درسهای شهرهای تپه
توسکانی قرون وسطایی ایتالیا را برای نیویـورک مـدرن امـروزی بـه ارمغـان
آورده بود؛ با یک فعال مدنی دیدار کرد که بزرگراههای شهری پاریس را به
سواحل تبدیل کـرده بـود و همچنین با انبوهی از حومه نشینان آمریکایی که
طراحی خیابانها و محلات حومـه خـود را تغییـر داده بودند، به بحث و گفتگو
نشست. به غنای بینشهای نوین در روانشناسی، عصب شناسی و تجربیات شـهری خـود
چـارلز مـونتگمری، نظریه شهر شاد بسیار شگفت آور و به همان اندازه
امیدوارکننده است؛ به وسـیله اصـلاح و مقـاومسـازی شهرها و زندگی هایمان بر
اساس شادی، ما می توانیم بر چالشهای ضروری عصر خود فائق آیـیم. شـهر شاد
میتواند جهان ما را نجات دهد و دراین بین همه ما میتوانیم به ساخته شدن آن
کمک کنیم
کتاب مونتگمری ، شیوه هایی لا برای تغییر دل ساخت شکل شهر پیشانهاد مای دهاد
که با استفاده از لفتال های انفرادی و اجتماعی هر فرد بازخولد پیدا میکنند.
به طولی که این افراد چه احساسی دالند و به چه می اندیشند؟؟؟
مونتگمری استدلال می کند که دل شهر خوشحال، شهر سب ، و شهر کام کاربن همانناد
هم هستند، و همه ما می توانیم به ساخت آن کمک کنیم و نقشای دل شاادی و ساب
بودن شهر خود ایفا کنیم